روزه از نظر بهداشت جسم و سلامتبدن و ابعاد دیگر
داراى فواید فراوانى است، روزه در سلامت معده و پاکسازى آن از انواع غذاها که
موجب انواع بیمارىهاست اثرات فوق العادهاى دارد.
رسول خدا فرمود: «المعدة بیت کل داء، و الحمئة راس
کل دواء» (1)
معده مرکز و خانه هر دردى است، و پرهیز و اجتناب (از
غذاهاى نامناسب و زیاد خورى) اساس و راس هرداروى شفابخش است.
پیامبر عظیم الشان اسلام در یک بیانیه کوتاه، اثرات و
فوائد سه چیز را به این شرح بیان مىفرماید: «اغزوا تغنموا، و صوموا تصحوا، و سافروا
تستغنوا» اول، جنگ و جهاد کنید تا مستغنى شوید، که غنائم جنگى باعث استغنا مىباشد، دوم، روزه
بگیرید تا صحت و سلامتى خویش را تضمین کنید، سوم، سفر کنید تا مالدار شوید، زیرا مسافرت و حمل کالاى
تجارتى از شهرى به شهر دیگر یا از کشورى به کشور دیگر باعث رفع نیازمندىهاى جامعه و عمران کشورها
مىگردد، در این سه جمله پیامبر(صلى الله علیه و آله) سه باب از درهاى علم: جهاد
(که خود باعث
تمکن و امکانات مالى مىشود)، بهداشت جسم و اقتصاد جامعه را بر روى ما مىگشاید.
امام على(ع) در فلسفه روزه چه مىفرماید؟
ما اگر پویاى فلسفه روزه و حکمت تشریع آن باشیم و از
خواص و فوائد آن بخواهیم اطلاعات بیشترى پیدا کنیم و به اشکال تراشیهاى منتقدین پاسخ
اقناع کننده بدهیم به سخنان حکیمانه و درربار حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در نهج البلاغه
گوش فرا مىدهیم در قسمتى از این خطبه امام مىفرماید: «و مجاهدة الصیام فى الایام المفروضات، تسکینا
لاطرافهم، و تخشیعا لابصارهم، و تذلیلا لنفوسهم و تخفیضا لقلوبهم، و اذهابا
للخیلاء عنهم لما
فى ذلک من تعفیر عتاق الوجوه بالتراب تواضعا و التصاق کرائم الجوارح بالارض تصاغرا
و لحقوق البطون
بالمتون من الصیام تذللا»
(2) امیرمؤمنان علیه السلام به دنباله مطالب
ارزشمندى مىفرماید: از خدا بترسید و از کیفر تباهکارى در دنیا، و از زیان
ستمگرى در آخرت ... و خداوند بندگان مؤمنش را حفظ مىفرماید، به وسیله نمازها و زکاتها، ( و سپس
فوائد و پارهاى از علل و فلسفه روزه را بیان مىفرماید) و کوشش در گرفتن روزه در روزهاى
واجب، براى آرام ماندن دست و پا و اندام و دیگر ایشان (از معصیت و نافرمانى) و چشم به زیر انداختنشان و
فروتنى جانهاشان، و زبونى دلهاشان، و بیرون کردن کبر و خودپسندى از آنان، چون در نماز است مالیدن رخسارهاى
نیکو براى فروتنى، و (هنگام سجده نمودن) چسبانیدن اعضاء شریفه (هفت موضع) را به زمین براى اظهار
کوچکى و «ذلتبه پیشگاه با عظمتش» و در روزه رسیدن شکمها به پشتها براى خضوع و ناچیز دانستن خویش که
روزه و نماز و زکات فلسفهاش سازندگى و تزکیه، و تذلل و تقلل به پیشگاه حضرت حق است، و از چیزهائى
است که مىتواند آدمى را از چنگ شیطان نجات بخشد، و از انواع بیماریهاى ظاهرى و باطنى برهاند، و
مخصوصا درس مقاومت و مبارزه را عملا یاد آدمى دهد، مخصوصا روزه است که از امتیازات بخصوص برخوردار است،
که پاداش آن فقط به خداوند بزرگ برگزار شده است. که امیرالمؤمنین(علیه السلام) درجائى دیگر
مىفرماید:«و الصیام ابتلاء لاخلاص الخلق» (3)
خداوند روزه را براى آزمایش اخلاص مردم واجب فرموده
است، که روزه در اخلاص عمل بسیار مؤثر است، یعنى کسى که روزه مىگیرد و تمامى روز
را با همه امکان بخوردنیها و آشامیدنىهایى که در اختیار دارد، در عین حال امساک مىنماید، جز اخلاص به
پیشگاه حضرت حق مفهومى دیگر ندارد، و در قسمتى از نهج البلاغه مىفرماید: «و صوم شهر رمضان
فانه جنة من العقاب» (4) و یکى از دلائل وجوب روزه این است که روزه ماه رمضان سپر است از عقاب
الهى، یعنى روزه موجب غفران و آمرزش گناهان و معاصى انسان است، که به وسیله روزه
نجات از آتش جهنم
و عقوبت پروردگار به دست مىآید.
فوائد کم خورى از نظر بهداشت و تندرستى جسم و روح،
درست است که آدمى تاب گرسنگى زیاد را ندارد، و اسلام هم نخواسته است که انسان
خود را در زحمت تحمل گرسنگى زیاد قرار دهد، بلکه در بعضى روایات رسیده است: «اللهم اعوذبک من
الجوع» (5) خدایا از گرسنگى به تو پناه مىبرم، ولى در عین حال باید متوجه
بود، که مقدارى از گرسنگى براى انسان لازم است! و فوائد بسیارى در بردارد، و بر
عکس پورخورى و سیر بیمارى زیادى به همراه مىآورد.
از نظر بهداشت و تندرستى، باید غذا کمتر مصرف شود، و
هنوز اشتهاء تمام نشده، دست از غذا خوردن بکشد، به تجربه ثابتشده است. افرادى که
کم مىخورند، از کسانى که همیشه سیر مىخورند سالمتر مىباشند، و تن درستترند.
ابعادى در فلسفه روزه از بیان امام صادق(ع)
هشام بن حکم از رئیس مذهب تشیع حضرت جعفر بن محمد
(علیهما السلام) مىپرسد از علت و فلسفه روزه، امام مىفرماید: «انما فرض الله
الصیام لیستوى به الغنى و القیر و ذلک ان الغنى لم یکن لیجد مس الجوع، فیرحم الفقیر، لان الغنى کلما
اراد شیئا قدر علیه، فاراد الله تعالى ان یسوى بین خلقه، و ان یذیق الغنى مس الجوع و الالم لیرق على
الضعیف و یرحم الجائع»
(6)
حضرت صادق(علیه السلام): براستى خداوند روزه را واجب
کرد، تا به وسیله او بین اغنیاء و فقراء مساوات و برابرى به وجود آید، و این براى
آن است که ثروتمندانى که هرگز درد گرسنگى را احساس نکردهاند، به فقراء ترحم نمایند، زیرا اغنیاء
هرگاه (خوردنى و آشامیدنى را) اراده نمودند (و هوس هر نوع ماکولات و مشروبات کردند) برایشان میسر است، پس
خداوند متعال «روزه را واجب نموده» که تا بین بندگانش از فقیر و غنى، برابرى به وجود آورد، و اینکه
سرمایه داران مسلمان الم جوع و گرسنگى را لمس نمایند، تا بر ضعفاء رقت آوردند، و بر گرسنگان عالم ترحم
نمایند، (و این تنها شعار اسلام است، آرى تنها مکتبى که به حال گرسنگان عالم ترحم نمایند، (و این تنها
شعار اسلام است، آرى تنها مکتبى که به حال گرسنگان و محرومان مىاندیشد اسلام است.
در حدیثى طویل حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) از پیامبر
خدا (صلى الله علیه و آله) چنین نقل مىفرماید که پیامبر (صلى الله علیه و آله) فرمود:
«ما من مؤمن یصوم شهر رمضان احتسابا الا اوجب الله تبارک و تعالى له سبع خصال: اولها یذوب الحرام من جسده، و
الثانیة یقرب من رحمة الله عزوجل، و الثالثة قد کفر خطیئة ابیه آدم، و الرابعة یهون الله علیه سکرات
الموت و الخامسة امان من الجوع و العطش یوم القیمة و السادسة یطعمه الله عزوجل من طیبات الجنة، و
السابعة یعطیه الله عزوجل برائة من النار، قال: صدقتیا محمد» (7) .
هیچ مؤمنى نیست که ماه رمضان را فقط به حساب خدا روزه
بگیرد، مگر آنکه خداى تبارک و تعالى فتخصلت را براى او واجب و لازم گرداند: 1- هر چه
حرام در پیگرش باشد محو و ذوب گرداند، 2- به حمتخداى عزوجل نزدیک مىشود، 3- (با روزه خویش)
خطاى پدرش حضرت آدم را مىپوشاند، 4- خداوند لحظات جان کندن را بر وى آسان گرداند، 5- از گرسنگى
و تشنگى روز قیامت در امان خواهد بود، 6- خداى عزوجل از خوراکیهاى لذیذ بهشتى او را نصیب دهد، 7-
خداى و عزوجل برائت و بیزارى از آتش دوزخ را به او عطا فرماید. (پرسش کننده در این حدیث مفصل، عالم
یهودى بود) که عرض کرد راست گفتى اى محمد.
فلسفه و دلائل وجوب روزه از امام رضا(ع)
امام رضا(علیه السلام) در فلسفه و دلائل وجوب روزه
مىفرماید: «انما امروا بالصوم لکى یعرفوا الم الجوع و العطش، فیستدلوا على فقر الآخرة،
و لیکون الصائم خاشعا ذلیلا مستکینا ماجورا و محتسبا عارفا، صابرا على ما اصابه من الجوع و العطش،
فیستوجب الثواب مع ما فیه من الامساک عن الشهوات و یکون ذلک واعظا لهم فى العاجل و رائضا لهم على اداء
ما کلفهم و دلیلا لهم فى الآجل و لیعرفوا شدة مبلغ ذلک على اهل الفقر و المسکنة فى الدنیا فیؤدوا الیهم ما
افترض الله لهم فى اموالهم»
(8)
وقتى از حضرت درباره فلسفه روزه مىپرسند، مىفرماید:
همانا (مردم) مامور به روزه شدند تا بشناسند درد و ناگواریهاى گرسنگى و تشنگى را، و
آنگاه استدلال کنند بر سختیهاى گرسنگى و تشنگى و فقر آخرت، (که پیامبر صلى الله علیه و آله
در خطبه شعبانیه مىفرمود: و اذکروا بجوعکم و عطشکم جوع یوم القیمة و عطشة، یاد آورید از گرسنگى و تشنگى
روزه داریتان گرسنگیها و تشنگیهاى روز قیامت را، که این یادآورى انسان را به فکر تدارک قیامت مىاندازد که
تا سعى کند، جد و جهد بیشترى در کسب رضاى خداوند و کمک به مخلوق ضعیفش بنماید و آنان را از
امکانات مادى و غیر مادى خویش بهرهمند سازد).
(آنگاه امام علیه السلام خصوصیات صائم را این چنین
توصیف مىفرماید) و هر آینه روزهدار باید (به پیشگاه خداوند) بندهاى خاشع و ذلیل و
داراى استکانت و وقار باشد، (و خود و عمل خویش را) ماجور و مثاب دانسته، (و بداند که اعمال
و زحماتش) به حساب مىآید، (و نادیده گرفته نمىشود) و در همه حال به آنچه که
انجام مىدهد از عبادات عارف باشد، و بر آنچه که از گرسنگى و تشنگى به او مىرسد
صبر کند، و در آن هنگام با امساک از شهوات (و پیروى نکردن از نفس اماره بسوء) مستوجب ثواب فراوانى
مىشود، (و خداوند اجر و ثواب عبادت روزهداریش را به او مرحمتخواهد فرمود) و این اوصاف حمیده (که براى
صائم ذکر شد) واعظ خوبى براى روزهداران در دنیا خواهد شد، (که اثرات وضعى این اوصاف کاملا در
چهره و اعمال و رفتار آنان مشهود
خواهد گشت) و رائض و راغب استبر روزهداران بر اداء آنچه که مکلف
به آنند و راهنماى خوبى براى آنان است
در عالم عقبى، و آنان باید بشناسند شدت و اهمیت مشکلات فقرا و
بیچارگان را که تا رحمت آورند بر فقراء و مساکین در دنیا، سپس اداء نمایند حقوق آنان را که
خداوند در اموالشان مقرر فرموده است. (یعنى اینطور نباشد که خود خوب بخورند و بپوشند و دیگران گرسنه
باشند).
شاعر عرب «حاتم بن عبد الله طائى» مىگوید:
و حسبک داء ان تبیتببطنة و حولک اکباد تحن الى القد! (9)
یعنى: این درد براى تو بس است که شب با شکم پر بخوابى
و در گردت جگرها باشد که قدح پوستى را آرزو کنند (و براى آنان فراهم نشود چه جاى آنکه
طعام داشته باشند.
بحثى دیگر در فلسفه روزه از امام رضا(ع)
امام رضا (علیه السلام) در یک پرسش دیگر از فلسفه
روزه چنین مىفرماید: «علة الصوم لعرفان مس الجوع و العطش لیکون العبد ذلیلا مستکینا
ماجورا محتسبا صابرا فیکون ذلک دلیلا على شدائد الآخرة، علت روزه از براى فهمیدن الم و درد گرسنگى
و تشنگى است، تا بنده ذلیل و متضرع و ماجور و صابر باشد و بفهمد شدائد آخرت را، مع ما فیه من
الانکسار له عن الشهوات و اعظاله فى العاجل دلیلا على الآجل لیعلم مبلغ ذلک من اهل الفقر و المسکنة فى الدنیا و
الآخرة» (10) علاوه بر این که در روزه انکسار شهوات و موعظه هست از براى امر
آخرت تا بداند حال اهل فقر و فاقه را در دنیا و عقبى. بلى این است قسمتى از
فلسفه روزه از بیان حضرت رضا علیه آلاف
التحیة و الثناء.
بلى روزه از افضل طاعات است، زیرا که روزه مشتمل بر
انکسار شهوات بهیمیه است که شریعت آسمانى و احکام الهى نیامده مگر براى تعدیل شهوات
و توقیف و مهار آنها که در حد اعتدال انجام گرفته، و براى تزکیه و طهارت نفس و تصفیه آن از اخلاقیات
رذیله، زیرا مقصود از صوم مجرد امساک از اکل و شرب و مباشرت با نسوان نیست، بلکه غرض نهائى آن کف نفس و
نگهدارى آن از شهوترانىهاى حیوانى است، چنان که رسول خدا (صلى الله علیه و آله) فرمود: الصوم جنة
فاذا صام احدکم فلا یرفث و لا یجهل و ان امرء جادله او شاتمه فلیقل انى صائم: که روزه سپرى است از براى شخص،
زیرا یکى از شما اگر روزه گرفتسخن زشت نگوید، و کارهاى بیهوده نکند، و اگر کسى با وى مجادله کند یا
او را شماتت نماید، او بگوید من روزه هستم، مراد از این حدیثشریف نبوى (صلى الله علیه و آله) این است: که
روزه وقایهاى است که نگه مىدارد آدمى را از انحرافات و لغزشها، که به واسطه آن
از دشمنانى بزرگ
چون شیطان نفس، دشمن درونى، خلاصى مىجوید، پس نفس را کنترل مىنماید از شهوات نابجا، و شیطان را از خود دور
مىنماید.
بر این مبنا رسول الله (صلى الله علیه و آله) فرمود:
«ان الشیطان لیجرى من ابن آدم مجرى الدم فضیقوا مجاریه بالجوع»، که شیطان جریان مىیابد
و نفوذ مىکند در فرزندان آدم، مانند جریان خون در بدن پس مجارى شیطان را در وجود خود به
واسطه گرسنگى یعنى روزه تنگ نمائید، (11) و الحق، که روزه بدون اثر چه
فایده و ثمرى دارد؟ آرى فائده و اثرى ندارد که آدمى غذاى ناهار خویش را به افطار
تاخیر اندازد، و از امساک و اجتناب
از یک سرى مبطلات روزه، انواع تهمتها و دروغها و غیبتها و
شهوترانىها و هتک حرمتخلق الله و حفظ نکردن ناموس خویش از نامحرمان و سوء تربیت فرزندان و سرعت
غضب به حادثه کوچکى و ایجاد ضرب و شتم و صدها گناه دیگر مرتکب شود و بگوید من روزه هستم خیر؟ این
نوع روزه اثرى و فایدهاى ندارد، باید روزه قدرت ساختن و اصلاح نفس داشته باشد و روزه این قدرت را
دارد، لکن این مائیم ارزش و اهمت او را تشخیص ندادیم، و از این نوع روزههاى بى اثر ثمرى جز گرسنگى و
تحمل تشنگى عاید ما نمىشود، و چه فایدهاى است از براى روزهدار که فریضهاى اداء کند و کبیرهاى مرتکب
گردد، و با خیانتبر بندگان خدا در مال و عرض ایشان تجاوز نماید
خلاصه کنم و این بخش را «فلسفه روزه و حکمت مشروعیت»
به سخن مولاى متقیان (علیه السلام) مزین نمایم که امام علیه السلام در آنجا که
فلسفه پارهاى از احکام را تشریح مىفرماید: «و الصیام ابتلاء لاخلاص الخلق» (12)
خداوند، روزه را براى آزمایش اخلاص مردم مقرر و فرض
فرموده است، و کسى که به پیشگاه حضرت حق اخلاص ورزد، تمامى اوصافى که در
فلسفه روزه بیان شده استشامل حالش مىشود، و روزه کاملا با اخلاص روزهدار، در رابطه است.
کلمات کلیدی:
شناخت و درک
ماه رمضان موجب شکر پروردگار
برخوردارى از
درک درست از ماه مبارک رمضان, زمینه و موجبات به دست آوردن مواهب و برکات الهى و هدایا
و عطایاى ربانى در این ماه را فراهم مى نماید.
نعمتى بسیار
بزرگ و موهبتى بسیار عظیم است که بى تردید هر کس با بهره مندى از آن نیکبختى
خود را رقم زده, قله سعادت و ظفرمندى را فتح کرده و مدال پر افتخار رستگارى را نصیب خود مى کند.
نعمتى که از شدت گرانقدرى و ارجمندى
نمى توان براى آن قیمت و بهایى تعیین کرد. از این رو سزاوار است,
کسى که از این نعمت
بزرگ بهره مند گردید خداوند را شکر فراوان و سپاس بسیار گوید; ((لو علمتم ما لکم فى شهر رمضان لزدتم
الله تعالى ذکره شکرا))9 اگر آنچه را که در ماه رمضان براى شما قرار داد شده مى دانستید
فراوان شکر خدا مى گذاشتید.
گفت پیغمبر که
نفحت هاى حق اندر این ایام مىآرد سبق گوش و هش دارید این اوقات رادر
ربایید این چنین نفحات را پیامبر فرمود, بوهاى خوش الهى, عنایت و رحمت ها و دم مبارک خداوندى در این ایام بیشتر است و پى درپى
مىآید. یعنى در تمام اوقات و در همه ساعات نفحات الهى درمى رسد و بر دیگر نفحات سبقت مى گیرد.
اى کسانى که نفحات الهى را طالب هستید این اوقات را که نفحه حق به شما مى رسد با گوش هوش, غنیمت شمرید و
این ساعات لطیف و شریف را دریابید.
به مدد و توفیق
الهى این نوشتار بر آن است که به منظور ارایه نگاه صحیح درباره ((چیستى ماه
رمضان)), به بررسى و بیان ویژگیها, اوصاف و اسامى آن در آیات, روایات و ادعیه بپردازد. هرچند با توجه
به فراوانى این اوصاف وویژگى ها همه آن ها در این مقاله نمى گنجد و ناگزیر به بیان چند
ویژگى اکتفا مى شود.
ماه مبارک
یکى از اوصاف
ماه رمضان که در برخى از روایات و ادعیه بدان تصریح شده است, صفت ((مبارک)) است, اینک
تعدادى از آنها را با هم مرور مى کنیم:
قال رسول الله
(ص): ((قد جائکم شهر رمضان, شهر مبارک, شهر فرض الله علیکم صیامه...))10 رسول خدا (ص) فرمود:
ماه رمضان به سوى شما آمد, ماه مبارک, ماهى که خداوند روزه اش را بر شما واجب کرده است...
عن الامام على
(ع) قال: ان رسول الله (ص) خطبنا ذات یوم فقال: ((ایها الناس انه قد اقبل الیکم شهر
الله بالبرکه والرحمه والمغفره...))11 از امام على (ع) روایت شده که فرمود: روزى رسول خدا (ص) چنین فرمود:
مردم, ماه خدا همراه با برکت و رحمت و مغفرت به شما روى آورده است...))
عن سلمان
الفارسى قال: خطبنا رسول الله (ص) فى آخر یوم شعبان فقال: ((قد اظلکم شهر رمضان شهر
مبارک, شهر فیه لیله القدر خیر من الف شهر...))12 در گزارشى از سلمان فارسى آمده است: رسول خدا (ص) در
آخرین روز ماه شعبان براى ما سخنرانى کرد و چنین فرمود:
ماه رمضان,
ماهى مبارک, ماهى که در آن ماه, شب قدر که از هزار شب برتر است, سایه خود را بر شما
گسترده است...
عن رسول الله
(ص) انه کان یدعو اول لیله من شهر رمضان: ((الحمد الله الذى اکرمنا به ایها الشهر
المبارک...))13 از رسول خدا (ص) روایت شده که آن حضرت همیشه در شب اول ماه رمضان این گونه دعا مى خواند:
حمد و سپاس خدایى را که ما را به تو اى ماه مبارک کرامت بخشید...
عن الصادق (ع)
انه کان یقول فى آخر لیله من شعبان واول لیله من شهر رمضان: ((اللهم ان هذا الشهر
المبارک الذى انزلت فیه القرآن وجعلته هدى للناس وبینات من الهدى والفرقان قد حضر...))14 از امام صادق (ع)
روایت شده که آن حضرت در آخرین شب ماه شعبان و در نخستین شب ماه رمضان این دعا را مى خواند: بارالها!
این ماه مبارک را که در آن قرآن, براى
راهنمایى مردم, نشانه هدایت و جداکننده حق و باطل فرو فرستاده شد,
فرا رسید...
فراوانى اطلاق
عنوان ((مبارک)) بر ماه رمضان در متون دینى موجب شده است که این عنوان جزو مشهورترین اوصاف و
عناوین این ماه شناخته گردد.
کلمات کلیدی:
رمضان اسمى از
اسماء الهى مىباشد و نبایستبه تنهائى ذکر کرد مثلا بگوئیم، رمضان آمد یا رفت،
بلکه باید گفت ماه رمضان آمد، یعنى ماه را باید به اسم اضافه نمود، در این رابطه به
سخنان حضرت امام محمد باقر (علیه
السلام) گوش فرا مىدهیم.
هشام بن سالم
نقل روایت مىنماید و مىگوید: ما هشت نفر از رجال در محضر حضرت ابى جعفر امام
باقر (علیهما السلام) بودیم، پس سخن از رمضان به میان آوردیم.
فقال علیه
السلام: لا تقولوا هذا رمضان، و لا ذهب رمضان و لا جاء رمضان، فان رمضان اسم من
اسماء الله عز و
جل لا یجیى و لا یذهب و انما یجیىء و یذهب الزائل و لکن قولوا شهر
رمضان فالشهر المضاف الى الاسم و الاسم
اسم الله و هو الشهر الذى انزل فیه القرآن، جعله الله تعالى مثلا و
عیدا و کقوله تعالى فى عیسى بن مریم (علیهما السلام) و جعلناه مثلا لبنى اسرائیل. (1)
امام علیه
السلام فرمود: نگوئید این است رمضان، و نگوئید رمضان رفت و یا آمد، زیرا رمضان
نامى از اسماء الله
است که نمىرود و نمىآید که شىء زائل و نابود شدنى مىرود و
مىآید، بلکه بگوئید ماه رمضان، پس ماه را اضافه کنید در تلفظ به اسم، که اسم اسم الله مىباشد، و
ماه رمضان ماهى است، که قرآن در او نازل شده است، و خداوند آن را مثل و عید قرار داده است همچنانکه
پروردگار بزرگ عیسى بن مریم (سلام الله علیهما) را براى بنى اسرائیل مثل قرار داده است، و از حضرت على بن
ابى طالب (علیه السلام) روایتشده که حضرت فرمود: «لا تقولوا رمضان و لکن قولوا شهر
رمضان فانکم لا تدرون ما رمضان»
(2) شما به راستى نمىدانید که رمضان چیست (و چه
فضائلى در او نهفته است).
رمضان از مصدر
«رمض» به معناى شدت گرما، و تابش آفتاب بر رمل... معنا شده است، انتخاب چنین
واژهاى براستى از دقت نظر و لطافتخاصى برخوردار است. چرا که سخن از گداخته شدن
است، و شاید به تعبیرى دگرگون شدن در زیر آفتاب گرم و سوزان نفس و تحمل ضربات بى امانش،زیرا که
رمضان ماه تحمل شدائد و عطش مىباشد، عطشى ناشى از آفتاب سوزان یا گرماى شدید روزهاى طولانى
تابستان.
و عطش دیگر
حاصل از نفس سرکشى که پیوسته مىگدازد، و سوزشش براستى جبران ناپذیر است.
در مقایسه این
دو سوزش، دقیقا رابطه عکس برقرار است، بدین مفهوم که نفس سرکش با چشیدن آب تشنهتر مى گردد،
وهرگز به یک جرعه بسنده نمىکند، و پیوسته آدمى را در تلاش خستگى ناپذیر جهت ارضاى
تمایلات خود وا
مىدارد. و در همین رابطه است که مولوى با لطافت هرچه تمامتر این تشبیه والا را به
کار مىگیرد و مىگوید:
آب کم جو تشنگى
آور به دست تا بجوشد آبت از بالا و پست
تا سقا هم ربهم آید جواب
تشنه باش الله اعلم بالصواب زین طلب بنده به کوى حق رسید درد مریم را به خرما بن کشید
اما از سوى
دیگر، عطش ناشى از آفتاب سوزان سیرى پذیر است، و قانع کننده.
1- بحار جلد 96، ص 376، طبع اسلامیه
2- بحار، ج 96، ص 377
کلمات کلیدی: